193 נוּ שוֹנֶהלָכָל אֶחָד שֶדּרְכוֹ מִשֶ "סִיד הָרֶשע וְטָמֵאחֲ, הֲרֵי בוּר הוּא רֹאשוֹפְצִים בְוֹי לִי מִקא : שָמע זֹאת חָכָם וְאָמר ין הָאֱנוֹשמִ י מִבוּרִים אֵלֶה אוֹיְבֵ اخلاقدرس برمنبرداداخلاقدرسریش در دیندارتسبیحمرد بشرحقوقاین به ریدم« : گفتخویشسرودهًیازشعر یک خواند وخرواستر گاو له دیگرانجمایموایماندیناهل ما جمع پیغمبروخدارهورانِاندیشمآبوحقصداقت ما وبستربالشاهلایم نهکه میخوانیمقیامنماز شب ظفرراههایمیشناسیمهمههایمتقیموًمنانِ ضرر وگزندرسانیمشان تا کفّار با میکنیمدوستی کافرمردمِ به حق لعنتشیطاناندرهروانِکافران خطرواندفتنهجملهکافرانکفراستزدودنِ ما هدفِ » شر پیروِووپلیداستجاهلباشداینسوایراهشهرکه بشردشمنانِجهولانِزاینایوای : وگفتشنیداینعاقلی
אל הספר