הַצִּיּוּת לֵאלֹהִים

164 רצוּלָפְּןי הֵתִיבוּדִנְלִךָלְה שֶבָהֲאַהָה וְאָרְיִה חֶסֶד חָבוּרךָלְשֶ'בא ריָ'ל י כָרֵ חוֹאֲמֵ آن یکی الله میگفتی شبی تا ز ذکر او کند شیرین لبی ! گو آخر ای بسیار : گفت شیطان ? این همه الله را لبیک کو می نیاید یک جواب از پیش تخت ? چند الله میزنی با روی سخت او شکسته دل شد و بنهاد سر دید در خواب او خضر را در خضر هین از ذکر چون وامانده ای : گفت چون پشیمانی از آن که اش خوانده ای بیکم نمیآید جوابل : گفت زآن همی ترسم که باشم رد باب آن خدا گفته به من : گفت خضرش که برو با او بگو ای ممتحن ? نی تو را در کار من آورده ام ? نی که من مشغول ذکرت کرده ام ? نی که آن الله تو لبیک ما است ? ست وآن نیاز و در و سوزت پیک ما ا ترس و عشق تو کمند لطف ما است زیر هر یارب تو لبیکها است  אל הספר
כתב ווב הוצאה לאור בע"מ