לֵךְ תַּעֲבֹד

66 ןבוֹאָדְּהה אךְ לָהָאוֹצָר לֹא נִתְג מטְמוֹןהָפךְ לְ, כְמוֹ שֶאֲבִיהֶם אָמר که سرمایهٔجاودانی است کارکن٬ مگو چیست کاربرو کار می به فرزندگان چون همی خواست خفتنگر تا که دهقان دانا چه گفت که گنجی ز پیشینیان اندر اوستمیراث خود را بدارید دوست« : که پژوهیدن و یافتن با شماستاندر کجاستمن آن را ندانستم همه جای آن زیر و بالاکنیدچو شد مهر مه٬ کشتگه برکنید »بگیرید از آن گنج هر جا سراغ نمانید ناکنده جایی ز باغ به کاویدن دشت بردند رنجپدر مرد و پوران به امید گنج هم اینجا٬ هم آنجا و هرجا که بودبه گاوآهن و بیل کندند زود ز هر تخم برخاست هفتاد تخمقضا را در آن سال از آن خوب شخم چنان چون پدر گفت٬ شد گنجشاننشد گنج پیدا ولی رنجشان  אל הספר
כתב ווב הוצאה לאור בע"מ